معنی 腐化的
腐化的
فاسدکننده، فاسد شده
دیکشنری چینی به فارسی
واژههای مرتبط با 腐化的
变化的
变化的
مُتِغَیِّر، تَغییر می کُنَد
دیکشنری چینی به فارسی
恶化的
恶化的
وَخیم تَر، بَدتَر شُدَن
دیکشنری چینی به فارسی
弱化的
弱化的
ضَعیف شُدِه، ضَعیف شُدِه اَست
دیکشنری چینی به فارسی
融化的
融化的
آب شُدِه، ذُوب شُد
دیکشنری چینی به فارسی
腐败的
腐败的
فاسِد
دیکشنری چینی به فارسی
腐蚀的
腐蚀的
خورَندِه
دیکشنری چینی به فارسی
腐臭的
腐臭的
تُرش، فاسِد
دیکشنری چینی به فارسی
腐烂的
腐烂的
فاسِد، پوسیدِه، گَندیدِه، دَر حالِ فِساد
دیکشنری چینی به فارسی
腐化地
腐化地
بِه طُورِ فاسِد، فَساد اِداری
دیکشنری چینی به فارسی