معنی 穿孔
穿孔
سوراخ کاری، سوراخ شدن، سوراخ کردن
دیکشنری چینی به فارسی
واژههای مرتبط با 穿孔
穿孔
穿孔
سوراخ کاری، سوراخ شُدَن
دیکشنری ژاپنی به فارسی