معنی 稳定性
稳定性
پایداری، ثبات
دیکشنری چینی به فارسی
واژههای مرتبط با 稳定性
安定性
安定性
پایداری، ثُبات، اِطمینان دَر قَدَم بَرداشتَن
دیکشنری ژاپنی به فارسی
否定性
否定性
مَنفی بودَن
دیکشنری ژاپنی به فارسی
限定性
限定性
فانی بودَن، مَحدودِیَت
دیکشنری ژاپنی به فارسی
否定性
否定性
مَنفی بودَن
دیکشنری چینی به فارسی
不稳定性
不稳定性
بی ثُباتی
دیکشنری چینی به فارسی
确定性
确定性
اِعتِماد بِه نَفس، یَقین، قَطعیَّت
دیکشنری چینی به فارسی
稳定的
稳定的
ثابِت، پایدار، با اِعتِماد بِه نَفس
دیکشنری چینی به فارسی
稳定地
稳定地
بِه طُورِ پِیوَستِه
دیکشنری چینی به فارسی
稳定化
稳定化
پایداری، تَثبیت
دیکشنری چینی به فارسی