معنی 破裂的
破裂的
گسسته، ترک خورده
دیکشنری چینی به فارسی
واژههای مرتبط با 破裂的
分裂的
分裂的
تَفرَقِه اَفکَن
دیکشنری ژاپنی به فارسی
破壊的
破壊的
اِختِلال زایی، مُخَرِّب
دیکشنری ژاپنی به فارسی
分裂的
分裂的
تَقسیم شُدِه، تَقسیم شُدِه اَست، تَفرَقِه اَفکَن
دیکشنری چینی به فارسی
撕裂的
撕裂的
شِکافَندِه، پارِه شُدِه، پارِه کُنَندِه
دیکشنری چینی به فارسی
爆裂的
爆裂的
پُرشور، تَرکیدَن
دیکشنری چینی به فارسی
破碎的
破碎的
فَرسودِه، شِکَستِه
دیکشنری چینی به فارسی
破烂的
破烂的
پارِه پارِه، پارِه پارِه شُدِه
دیکشنری چینی به فارسی
破旧的
破旧的
پَریشان، کُهنِه، فَرسودِه، ویران، بَدَوی، پارِه شُدِه
دیکشنری چینی به فارسی
破裂
破裂
پارِه کَردَن، پارِگی
دیکشنری چینی به فارسی