معنی 破碎的
破碎的
فرسوده، شکسته
دیکشنری چینی به فارسی
واژههای مرتبط با 破碎的
破壊的
破壊的
اِختِلال زایی، مُخَرِّب
دیکشنری ژاپنی به فارسی
压碎的
压碎的
فِشُردِه، خُرد شُدِه
دیکشنری چینی به فارسی
心碎的
心碎的
دِل شِکَستِه، دِلخَراش
دیکشنری چینی به فارسی
易碎的
易碎的
قابِلِ شِکَستَن، شِکَنَندِه، ریز
دیکشنری چینی به فارسی
震碎的
震碎的
شِکَنَندِه، مُتَلاشی شُد
دیکشنری چینی به فارسی
磨碎的
磨碎的
خُردکُنَندِه، زَمین
دیکشنری چینی به فارسی
破裂的
破裂的
گُسَستِه، تَرَک خُوردِه
دیکشنری چینی به فارسی
破碎地
破碎地
بِه طُورِ شِکَستِه، زَمین شِکَستِه
دیکشنری چینی به فارسی
破烂的
破烂的
پارِه پارِه، پارِه پارِه شُدِه
دیکشنری چینی به فارسی