معنی 熟练的
熟练的
ماهر
دیکشنری چینی به فارسی
واژههای مرتبط با 熟练的
不熟练的
不熟练的
بی تَجرُبِه، غِیرِ ماهِر
دیکشنری چینی به فارسی
熟练地
熟练地
ماهِرانِه، بِه طَرزِ ماهِرانِه ای، بِه طُورِ ماهِرانِه، با مَهارَت
دیکشنری چینی به فارسی
熟悉的
熟悉的
آشِنا
دیکشنری چینی به فارسی
熟练
熟练
مَهارَت، ماهِر، زِبَردَستی
دیکشنری چینی به فارسی
熟的
熟的
رِسیدِه
دیکشنری چینی به فارسی