معنی 煮熟的
煮熟的
پخته، پخته شده
دیکشنری چینی به فارسی
واژههای مرتبط با 煮熟的
微熟的
微熟的
کَمی نَپُختِه، کَمی پُختِه شُدِه
دیکشنری چینی به فارسی
成熟的
成熟的
بالِغ
دیکشنری چینی به فارسی
早熟的
早熟的
زودرَس
دیکشنری چینی به فارسی
熟的
熟的
رِسیدِه
دیکشنری چینی به فارسی