معنی 毁坏的
毁坏的
ویران، خراب شده، ویران شده، خراب
دیکشنری چینی به فارسی
واژههای مرتبط با 毁坏的
宠坏的
宠坏的
پَروَرِش یافتِه، خَراب شُدِه
دیکشنری چینی به فارسی
毁坏
毁坏
ویران کَردَن، تَخرِیب
دیکشنری چینی به فارسی
坏的
坏的
خَرَاب، بَد
دیکشنری چینی به فارسی