معنی 残疾的
残疾的
معلول، از کار افتاده است
دیکشنری چینی به فارسی
واژههای مرتبط با 残疾的
残忍的
残忍的
وَحشی، بی رَحمانِه، ظالِم
دیکشنری چینی به فارسی
残余的
残余的
باقی ماندِه
دیکشنری چینی به فارسی
残疾
残疾
مَعلولِیَت، ناتَوانی
دیکشنری چینی به فارسی