معنی 模糊的
模糊的
تاریک، مبهم، پرّه ای، کثیف
دیکشنری چینی به فارسی
واژههای مرتبط با 模糊的
模糊地
模糊地
مُبهَمانِه، بِه طُورِ مُبهَم
دیکشنری چینی به فارسی
模仿的
模仿的
تَقلِیدی
دیکشنری چینی به فارسی
模糊
模糊
مُبهَم کَردَن، مُبهَم، مُبهَمی، گُمنامی، مِه آلودِگی، اِبهام
دیکشنری چینی به فارسی