معنی 敌对的
敌对的
دشمنانه، خصمانه
دیکشنری چینی به فارسی
واژههای مرتبط با 敌对的
反对的
反对的
مُخالِف، مُخالِفَت
دیکشنری چینی به فارسی
敌对地
敌对地
بِه طُورِ خَصمانِه، خَصمانِه
دیکشنری چینی به فارسی
派对的
派对的
حِزبی، مِهمانی
دیکشنری چینی به فارسی
绝对的
绝对的
مُطلَق، کامِلاً
دیکشنری چینی به فارسی
相对的
相对的
نِسبی
دیکشنری چینی به فارسی