معنی 报告的
报告的
گزارش شده، گزارش شده است
دیکشنری چینی به فارسی
واژههای مرتبط با 报告的
报复的
报复的
اِنتِقام جو
دیکشنری چینی به فارسی
被告的
被告的
مُتَّهَم
دیکشنری چینی به فارسی
报告
报告
گُزارِش دادَن، گُزارِش دَهید
دیکشنری چینی به فارسی