معنی 形成的
形成的
تشکیلی، تشکیل شده است
دیکشنری چینی به فارسی
واژههای مرتبط با 形成的
形成的
形成的
تَشکِیلی، تَکوینی
دیکشنری ژاپنی به فارسی
形成的に
形成的に
بِه طُورِ ساختاری، بِه صورَت تَکوینی
دیکشنری ژاپنی به فارسی
生成的
生成的
مُوَلِّد
دیکشنری ژاپنی به فارسی
合成的
合成的
مَصنوعی
دیکشنری چینی به فارسی
完成的
完成的
تَکمِیل شُدِه، تَکمِیل شُد
دیکشنری چینی به فارسی
生成的
生成的
مُوَلِّد، تَولِید شُدِه اَست
دیکشنری چینی به فارسی
形成
形成
شِکل دِهی، تَشکیل
دیکشنری ژاپنی به فارسی
形成
形成
شَکل دادَن، فُرم، تَشکِیل
دیکشنری چینی به فارسی