معنی 强迫地
强迫地
به طور اجبار آمیز، اجباراً
دیکشنری چینی به فارسی
واژههای مرتبط با 强迫地
压迫地
压迫地
ظالِمانِه
دیکشنری چینی به فارسی
强迫的
强迫的
اِجباری، مَجبور شُد، پُر فِشار
دیکشنری چینی به فارسی
强迫症
强迫症
وَسوَاس، اِختِلال وَسوَاس فِکری عَمَلی
دیکشنری چینی به فارسی
强迫性地
强迫性地
وَسواسی، اِجباراً
دیکشنری چینی به فارسی
强迫性
强迫性
اَلاِجباریَّت، اِجباری
دیکشنری چینی به فارسی
强调地
强调地
بِه طُورِ قاطِع، با تَأکید
دیکشنری چینی به فارسی
强硬地
强硬地
بِه سَختی، بِه زور
دیکشنری چینی به فارسی
强烈地
强烈地
بِه طُورِ قَهری، بِه شِدَّت، با قُدرَت زیاد، بِه طُورِ شَدید
دیکشنری چینی به فارسی
强求地
强求地
بِه طُورِ پافِشاری، بِه زور
دیکشنری چینی به فارسی