معنی 强制性的
强制性的
الزامی، اجباری
دیکشنری چینی به فارسی
واژههای مرتبط با 强制性的
强迫性的
强迫性的
وَسواسی، اِجباری
دیکشنری چینی به فارسی
强制性地
强制性地
بِه طُورِ قَهری، بِه طُورِ اِجباری، اِجباری
دیکشنری چینی به فارسی
限制性的
限制性的
مَحدودکُنَندِه
دیکشنری چینی به فارسی
强制的
强制的
زورآوَر، اِجباری، اِلزامی، آمِرانِه
دیکشنری چینی به فارسی