معنی 寄生的
寄生的
انگلی
دیکشنری چینی به فارسی
واژههای مرتبط با 寄生的
寄生的に
寄生的に
بِه طُورِ اَنگَل وار، بِه صورَتِ اَنگَلی
دیکشنری ژاپنی به فارسی
寄生的な
寄生的な
اَنگَلی
دیکشنری ژاپنی به فارسی
派生的
派生的
مُشتَقّ
دیکشنری ژاپنی به فارسی
衛生的
衛生的
بِهداشتی
دیکشنری ژاپنی به فارسی
出生的
出生的
مُتِوَلِّد، مُتِوَلِّد شُد
دیکشنری چینی به فارسی
卫生的
卫生的
بِهداشتی
دیکشنری چینی به فارسی
共生的
共生的
هَم زیستی
دیکشنری چینی به فارسی
水生的
水生的
آبی، آبزی
دیکشنری چینی به فارسی
野生的
野生的
وَحشی
دیکشنری چینی به فارسی