معنی 寄生地
寄生地
به طور انگل وار، انگل
دیکشنری چینی به فارسی
واژههای مرتبط با 寄生地
卫生地
卫生地
بِه صورَتِ بِهداشتی، مَکان بِهداشتی، بِه طُورِ بِهداشتی
دیکشنری چینی به فارسی
共生地
共生地
بِه طُورِ هَمزیست، بِه صورَتِ هَمزیستی
دیکشنری چینی به فارسی
水生地
水生地
بِه طُورِ آبی، زیستگاه آبی
دیکشنری چینی به فارسی
寄生的
寄生的
اَنگَلی
دیکشنری چینی به فارسی
天生地
天生地
بِه طُورِ ذاتی
دیکشنری چینی به فارسی