معنی 安排者
安排者
تسهیل کننده، تنظیم کننده
دیکشنری چینی به فارسی
واژههای مرتبط با 安排者
安排
安排
تَسهِیل کَردَن، تَرتِیب دَهید، تَرتِیب دادَن، زَمان بَندی کَردَن
دیکشنری چینی به فارسی