معنی 原型的
原型的
نمونه ای، نمونه اوّلیّه
دیکشنری چینی به فارسی
واژههای مرتبط با 原型的
原始的
原始的
اَوَّلیِّه، بَدَوی
دیکشنری ژاپنی به فارسی
原型的に
原型的に
بِه طُورِ نِمونِه اَوَّلیِّه، کُهَن اُلگویی
دیکشنری ژاپنی به فارسی
原型の
原型の
نِمونِه ای، اَصلی
دیکشنری ژاپنی به فارسی
典型的
典型的
مِثال زَدَنی، مَعمولی، نِمونِه وار
دیکشنری چینی به فارسی
原子的
原子的
اَتُمی
دیکشنری چینی به فارسی
原始的
原始的
خام، اَصلی، اَوَّلیِّه، اَوَّلی
دیکشنری چینی به فارسی
原型地
原型地
بِه طُورِ نِمونِه اَوَّلیِّه، نِمونِه اَوَّلیِّه
دیکشنری چینی به فارسی
微型的
微型的
مینی، مینیاتوری
دیکشنری چینی به فارسی