معنی 压碎的
压碎的
فشرده، خرد شده
دیکشنری چینی به فارسی
واژههای مرتبط با 压碎的
可压碎的
可压碎的
قابِلِ فِشُردَن، قابِلِ خُرد شُدَن
دیکشنری چینی به فارسی
压迫的
压迫的
سَرکوبگَر، ظالِم
دیکشنری چینی به فارسی
压制的
压制的
سَرکوبگَر، سَرکوب شُدِه، سَرکوب کُنَندِه
دیکشنری چینی به فارسی
心碎的
心碎的
دِل شِکَستِه، دِلخَراش
دیکشنری چینی به فارسی
易碎的
易碎的
قابِلِ شِکَستَن، شِکَنَندِه، ریز
دیکشنری چینی به فارسی
震碎的
震碎的
شِکَنَندِه، مُتَلاشی شُد
دیکشنری چینی به فارسی
磨碎的
磨碎的
خُردکُنَندِه، زَمین
دیکشنری چینی به فارسی
破碎的
破碎的
فَرسودِه، شِکَستِه
دیکشنری چینی به فارسی
压碎
压碎
فِشُردَن، خُرد کَردَن، لِه کَردَن
دیکشنری چینی به فارسی