معنی 勤奋的
勤奋的
سخت کوش، کوشا، پرکار، مجتهد
دیکشنری چینی به فارسی
واژههای مرتبط با 勤奋的
兴奋的
兴奋的
شاد، هَیَجان زَدِه
دیکشنری چینی به فارسی
勤奋地
勤奋地
با کوشِش، با پُشتکار، با تَلاش و کوشِش، پُرزَحمَت
دیکشنری چینی به فارسی
勤奋
勤奋
سَخت کوشی، کوشا
دیکشنری چینی به فارسی