معنی 分离性
分离性
جدا بودن، جدایی
دیکشنری چینی به فارسی
واژههای مرتبط با 分离性
分裂性
分裂性
تَقسیم کُنَندِگی، تَفرَقِه اَفکَنی
دیکشنری ژاپنی به فارسی
分裂性
分裂性
تَقسیم کُنَندِگی
دیکشنری چینی به فارسی
分离的
分离的
جُدا شُدِه، جُدا کَردَن
دیکشنری چینی به فارسی
可分离性
可分离性
قابِلیَّتِ جُداسازی، تَفکِیک پَذیری
دیکشنری چینی به فارسی
分离
分离
جُدا کَردَن، جُدایی، تَفکِیک
دیکشنری چینی به فارسی