معنی 冷却
冷却
سرد کردن، خنک شدن
دیکشنری چینی به فارسی
واژههای مرتبط با 冷却
冷却
冷却
سَرمایِش، خُنَک کُنَندِه
دیکشنری ژاپنی به فارسی