معنی 允许的
允许的
مجازی، مجاز است، مجاز
دیکشنری چینی به فارسی
واژههای مرتبط با 允许的
允许地
允许地
بِه طُورِ مُجاز، با اِجازِه
دیکشنری چینی به فارسی
容许的
容许的
مُجاز، مُجاز اَست
دیکشنری چینی به فارسی
默许的
默许的
ضِمنی، بِه طُورِ ضِمنی
دیکشنری چینی به فارسی
允许
允许
اِجازِه دادَن، اِجازِه می دَهَد
دیکشنری چینی به فارسی