معنی 僵硬的
僵硬的
سخت، سفت، تصنّعی
دیکشنری چینی به فارسی
واژههای مرتبط با 僵硬的
僵硬地
僵硬地
بِه طُورِ کاتاتونیک، سِفت، با خُشکی
دیکشنری چینی به فارسی
坚硬的
坚硬的
سَخت
دیکشنری چینی به فارسی
生硬的
生硬的
خَشِن، صَریح
دیکشنری چینی به فارسی
僵硬
僵硬
سِفتی، سِفت
دیکشنری چینی به فارسی
硬的
硬的
سَخت
دیکشنری چینی به فارسی