معنی 使合格
使合格
مستقیم کردن، واجد شرایط بودن
دیکشنری چینی به فارسی
واژههای مرتبط با 使合格
不合格
不合格
عَدَمِ واجِد شَرایط بودَن، فاقِدِ صَلاحیَّت
دیکشنری چینی به فارسی