معنی 使凌乱
使凌乱
آشفتگی ایجاد کردن، کثیف کردن
دیکشنری چینی به فارسی
واژههای مرتبط با 使凌乱
使混乱
使混乱
بی نَظمی ایجاد کَردَن، ایجاد سَردَرگُمی، آشُفتِه کَردَن
دیکشنری چینی به فارسی