معنی 传统性
传统性
مرسوم بودن، سنّتی بودن
دیکشنری چینی به فارسی
واژههای مرتبط با 传统性
非传统性
非传统性
غِیرِمُتِعارِف بودَن، غِیرِ مُتِعارِف
دیکشنری چینی به فارسی
传统的
传统的
مُتَداوِل، سُنَّتی
دیکشنری چینی به فارسی
传统地
传统地
بِه طُورِ مَرسوم، بِه طُورِ سُنَّتی
دیکشنری چینی به فارسی
传染性
传染性
واگیرداری، مُسری
دیکشنری چینی به فارسی
传统
传统
سُنَّت
دیکشنری چینی به فارسی