یقیناً یقیناً بدون شک و بی گمان و محقق و به طور تحقیق و به راستی و به درستی و البته و بی شبهه. (ناظم الاطباء). قطعاً و حتماً و بی شبهه و بی گمان و به طور قطع و یقین. (یادداشت مؤلف) لغت نامه دهخدا
یقینا یقینا به طور قطع و یقین، شیرین، قَطعاً، هَر آینِه، حَتم، حَتماً، بِه یَقین، حَقاً فرهنگ فارسی عمید
یقینا یقینا البته، بالقطع، بدرستی، براستی، بی تردید، بی شبهه، بی گمان، قطعاً، محققاً، مسلماً، مطمئناً فرهنگ واژه مترادف متضاد