معنی نمائش
نمائش
خودنمایی، نمایشگاه
دیکشنری اردو به فارسی
واژههای مرتبط با نمائش
نمایش
نمایش
عرضه، بروز
فرهنگ واژه فارسی سره
نمارش
نمارش
اشاره
فرهنگ واژه فارسی سره
نمایش
نمایش
نشان دادن، جلوه، منظره، در تئاتر بازی در تماشاخانه، تئاتر
فرهنگ فارسی عمید
نمائم
نمائم
جمع نمیمه، سخن چینی ها جمع نمیمه
فرهنگ لغت هوشیار
نمائق
نمائق
جمع نمیقه، نامه ها
فرهنگ لغت هوشیار
نمایش
نمایش
ارائه، عرض، نشان دادن، جلوه و منظر
فرهنگ لغت هوشیار
نمایش
نمایش
چیزی را به تماشا گذاشتن، تئاتر
فرهنگ فارسی معین
نمایش
نمایش
Display, Demonstration, Spectacle
دیکشنری فارسی به انگلیسی
نمایش
نمایش
demonstração, exibição, espetáculo
دیکشنری فارسی به پرتغالی