ترجمه نقش کرنا به فارسی - دیکشنری اردو به فارسی
واژههای مرتبط با نقش کرنا
نقل کرنا
- نقل کرنا
- کُپی کَردَن، بَرایِ کُپی کَردَن، تَکثِیر کَردَن، تَقلِید کَردَن، تَولِید مِثل کَردَن، رونِوِشت بَرداری کَردَن
دیکشنری اردو به فارسی
نقش کردن
- نقش کردن
- نگاشتن نگاریدن پنگاشتن زمودن گوش سوی همه سخن ها دار هرچه زان به درون جان بنگار (سنائی حدیقه)
فرهنگ لغت هوشیار