معنی ناقابل قبول
ناقابل قبول
غیرقابل پذیرش، غیر قابل قبول
دیکشنری اردو به فارسی
واژههای مرتبط با ناقابل قبول
ناقابل عبور
ناقابل عبور
غِیرِقابِلِ عُبور، غِیرِ قابِلِ نُفوذ
دیکشنری اردو به فارسی
ناقابل حصول
ناقابل حصول
دَست نَیافتَنی
دیکشنری اردو به فارسی
ناقابل قبولیت
ناقابل قبولیت
غیرقابل قبول بودَن، عَدَمِ پَذیرِش
دیکشنری اردو به فارسی
قابل قبول
قابل قبول
پذیرفتنی
فرهنگ واژه فارسی سره
قابل قبول
قابل قبول
پذیرفتنی، باور کردنی
فرهنگ لغت هوشیار
قابل قبول
قابل قبول
Acceptable
دیکشنری فارسی به انگلیسی
قابل قبول
قابل قبول
aceitável
دیکشنری فارسی به پرتغالی
قابل قبول
قابل قبول
akzeptabel
دیکشنری فارسی به آلمانی
قابل قبول
قابل قبول
akceptowalny
دیکشنری فارسی به لهستانی