معنی ناقابل انتظام
ناقابل انتظام
غیرقابل اداره، غیر قابل مدیریّت
دیکشنری اردو به فارسی
واژههای مرتبط با ناقابل انتظام
قابل انتظام
قابل انتظام
قابِلِ مُدیریَّت
دیکشنری اردو به فارسی