جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با نازیبائی

نازیبائی

نازیبائی
زشتی، (ناظم الاطباء)، قبح، قبح منظر، بی زینتی، (ناظم الاطباء)، نازیبا بودن، زیبا نبودن، رجوع به نازیبا شود
لغت نامه دهخدا

نازیبایی

نازیبایی
بدشکلی زشتی، ناشایستگی عدم لیاقت، نامستحسن بودن ناپسندیدگی، عدم تناسب نابجا بودن، بی زینتی
فرهنگ لغت هوشیار

ناز بازی

ناز بازی
ناز کردن: دلم خسته ناز تست ای نیازی که روزی نیاسایی او ناز بازی (عثمان مختاری)
فرهنگ لغت هوشیار

نابینائی

نابینائی
کوری. عمیاء. ضراره. (دهار) :
کان به نابینائی از راه اوفتاد
وین دو چشمش بود و در چاه اوفتاد.
(گلستان)
لغت نامه دهخدا

نازیبایش

نازیبایش
نازیبائی. زشتی، بی زینتی. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

ناشکیبائی

ناشکیبائی
بی صبری. بی حوصلگی. (ناظم الاطباء). جزع. بی قراری. بی آرامی. شکیبا نبودن. آرام و قرار نداشتن. اضطراب: چهارم اگر صبر نکنم باری سودا و ناشکیبائی را به خود راه ندهم. (تاریخ بیهقی ص 341).
ازغم آن پیچ زلف بی قرار
زاهدان را ناشکیبائی ببین.
عطار
لغت نامه دهخدا

نانبائی

نانبائی
نانوائی، خبازی، نان پختن، نان فروشی، (ناظم الاطباء)،
دکان نانبائی، دکان نان ساختن و فروختن، جای نان فروشی
لغت نامه دهخدا