ترجمه ناز کرنا به فارسی - دیکشنری اردو به فارسی
واژههای مرتبط با ناز کرنا
ناز کردن
- ناز کردن
- از روی عشوه و ناز خودداری کردن، کرشمه آمدن، به خود بالیدن و فخر کردن
فرهنگ فارسی معین
تیز کرنا
- تیز کرنا
- شِتاب دادَن، بَرایِ تَسریع، گاز دادَن، تیز کَردَن، تَسریع کَردَن، شِتاب کَردَن، شِتاب گِرِفتَن
دیکشنری اردو به فارسی