ترجمه ناراض به فارسی - دیکشنری اردو به فارسی
واژههای مرتبط با ناراض
ناراض
- ناراض
- ناراضی، ناخشنود، آن که خرسندی و خوشدلی وقناعت ندارد، (ناظم الاطباء)، رجوع به ناراضی شود
لغت نامه دهخدا
نارای
- نارای
- آنکه در رای و تدبیر خود خطا کند بی تدبیر، منکر بی اعتقاد
فرهنگ لغت هوشیار