ترجمه ناخوش کرنا به فارسی - دیکشنری اردو به فارسی
واژههای مرتبط با ناخوش کرنا
ناخوش کردن
- ناخوش کردن
- تباه کردن ناگوارساختن: بکوشد زبهر درم پنج و شش که ناخوش کند بر دلش روز خوش. (شا) مقابل خوش کردن
فرهنگ لغت هوشیار
ناخوش کردن
- ناخوش کردن
- ناگوار ساختن. تباه کردن:
بکوشد ز بهر درم پنج و شش
که ناخوش کند بر دلش روز خوش.
فردوسی.
مگر سیستان را پر آتش کنیم
بر ایشان شب و روز ناخوش کنیم.
فردوسی
لغت نامه دهخدا