ترجمه مہم به فارسی - دیکشنری اردو به فارسی
واژههای مرتبط با مہم
مام
- مام
- مادر، انسان یا حیوان مادۀ دارای فرزند، اصلی، اولیه مثلاً دانشگاه مادر، برانگیزنده، باعث، زمین، خاک، هر یک از عناصر چهارگانه
فرهنگ فارسی عمید
متم
- متم
- سرزا پا به ماه: زن، پر ماهی (بدر تمام)، رسا کننده تمام کننده کامل کننده
فرهنگ لغت هوشیار