جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با موٹر

موخر

موخر
درآخرآمده، آخِرین، پایانی، آخِر، بازپَسین، پَسین، اَخیر، واپَسین
موخر
فرهنگ فارسی عمید

موفر

موفر
بِسیار، زیاد، فراوان، به طور فراوان، وافِر، مُعتَدٌ بِه، دَرغیش، جَزیل، بِه غایَت، کَثیر، بی اَندازِه، اُوِرت، مُفرِط، مُتَوافِر، خِیلی، غَزیر، مَوفور، عَدیدِه
موفر
فرهنگ فارسی عمید

موزر

موزر
از ریشه پارسی ازار پوشاننده آلمانی گونه ای تپانچه به نام سازنده آن تفنگی که در سال 1872 م. در آلمان متداول شد و بعد ها مکرر تکمیل گردید. این سلاح توسط ارتشهای مختلف اروپایی پذیرفته و متداول گردید، تپانچه ای که نوع عالی آن بر قنداق چوبین - که در عین حال جلد سلاح نیز هست - سوار میشود (تنگسیر. 353)
فرهنگ لغت هوشیار