معنی منظور کرنا
- منظور کرنا
- معتبر شناختن، برای تصویب، تصویب کردن
واژههای مرتبط با منظور کرنا
منظور کردن
- منظور کردن
- پسند کردن، به شمار آوردن، پاس داشتن پسند کردن پذیرفتن، مورد توجه قرار دادن، بحساب آوردن
منظور کردن
- منظور کردن
- در نظر گرفتن، پذیرفتن
محظوظ کرنا
- محظوظ کرنا
- سَرگَرم کَردَن
محصور کرنا
- محصور کرنا
- مَحصور کَردَن، مُحاصِرِه کَردَن
مجبور کرنا
- مجبور کرنا
- وادار کَردَن، مَجبور کَردَن، اِجبار کَردَن
معذور کرنا
- معذور کرنا
- مَعلولِیَت دادَن، فَلَج کَردَن، آسیب رِساندَن
منسوخ کرنا
- منسوخ کرنا
- باطِل کَردَن، بَرایِ لَغو، لَغو کَردَن، بی اَثَر کَردَن
منسوب کرنا
- منسوب کرنا
- نِسبَت دادَن
منظور کردن
- منظور کردن
- محسوب کردن، لحاظ کردن، درنظر گرفتن، قلمداد کردن، منظور داشتن، مورد توجه قراردادن