معنی منظم طور پر
منظم طور پر
منظّم، سیستماتیک، به طور سیستمی
دیکشنری اردو به فارسی
واژههای مرتبط با منظم طور پر
مبہم طور پر
مبہم طور پر
مُبهَماً، بِه طُورِ مُبهَم، مُبهَمانِه
دیکشنری اردو به فارسی
مدھم طور پر
مدھم طور پر
تاریکانِه، تاریک، بِه طُورِ ضَعیف
دیکشنری اردو به فارسی
گمنام طور پر
گمنام طور پر
بِه طُورِ ناشِناس، بِه صورَتِ ناشِناس
دیکشنری اردو به فارسی
منفی طور پر
منفی طور پر
بِه طُورِ مَنفی، مَنفی
دیکشنری اردو به فارسی