معنی منسلک کرنا
منسلک کرنا
چسباندن، برای پیوست کردن
دیکشنری اردو به فارسی
واژههای مرتبط با منسلک کرنا
منسوخ کرنا
منسوخ کرنا
باطِل کَردَن، بَرایِ لَغو، لَغو کَردَن، بی اَثَر کَردَن
دیکشنری اردو به فارسی
منسوب کرنا
منسوب کرنا
نِسبَت دادَن
دیکشنری اردو به فارسی
مسلط کرنا
مسلط کرنا
تَحمیل کَردَن
دیکشنری اردو به فارسی