جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با ملامت کرنا

ملامت کردن

ملامت کردن
سرزنش کردن نکوهیدن: (و چون میل بخیر کند از میل بشر پشیمان شود و خویشتن را ملامت کند) (اوصاف الاشراف. 26)
ملامت کردن
فرهنگ لغت هوشیار

ملامت کنان

ملامت کنان
در حال ملامت کردن. سرزنش کنان:
فتادند در وی ملامت کنان
که دیگر به دستت نیاید چنان.
سعدی (بوستان).
گر از خاک مردان سبویی کنند
به سنگش ملامت کنان بشکنند.
سعدی (بوستان)
لغت نامه دهخدا

ملامت کردن

ملامت کردن
سرزنش کردن، نکوهیدن، شماتت کردن، نکوهش کردن، سرکوفت زدن، عتاب کردن
متضاد: تحسین کردن، ستایش کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد