جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با مکے باز

مشت باز

مشت باز
که در بازی و مسابقۀ مشت زنی مهارت دارد. کسی که مشت بازی کند. مشت زن. و رجوع به مدخل بعد شود
لغت نامه دهخدا

مفت باز

مفت باز
کسی که در قمار کلاه سرش برود. (فرهنگ لغات عامیانۀ جمالزاده). حریف گول در قمار. آنکه در قمار او را فریبند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) ، آدمی که در معامله بتوان به سهولت او را فریفت و کلاهش را برداشت. (فرهنگ لغات عامیانۀ جمالزاده). گول در معامله. آنکه مال خود را به آسانی از دست دهد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا

ملک باز

ملک باز
ملک باز فرمانفرمای دیار مغرب، مؤلف حبیب السیر ضمن شرح حال جالینوس آرد: در روضهالصفا مسطور است که جالینوس در وقتی که در بلدۀ مقدونیه از بلاد یونان اقامت داشت یکی از جواری ملک باز را که فرمانفرمای دیار مغرب بود و جمیع ملوک آن نواحی اطاعت او مینمودند علت برص عارض شد ... و باز فی الحال قاصدی جهت آوردن جالینوس نزد نیقاس فرستاد چون نیقاس مخالفت امر ملک باز نمیتوانست نمود جالینوس را رخصت فرمود و حکیم ... بعد از انقضای یک ماه در مجلس ملک باز بار یافت، رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 1 صص 168-170 شود
لغت نامه دهخدا

کج باز

کج باز
کج بازنده. که کج بازد، کسی که در بازی دغل می کند و راستی ندارد. آنکه غلط بازی کند. (فرهنگ فارسی معین). مکار و فریبنده. (ناظم الاطباء) ، بد معامله و مفسد. (آنندراج). کج پلاس. و رجوع به کج پلاس شود
لغت نامه دهخدا