ترجمه مقامی طور پر به فارسی - دیکشنری اردو به فارسی
معنی مقامی طور پر
- مقامی طور پر
- به طور بومی، به صورت محلّی، به طور محلّی، بومی، از نظر موضعی
دیکشنری اردو به فارسی
واژههای مرتبط با مقامی طور پر
موسمی طور پر
- موسمی طور پر
- اَز نَظَرِ اِقلیمی، فَصلی، بِه طُورِ هَواشِناسی، بِه طُورِ موسِمی
دیکشنری اردو به فارسی