معنی مقامی طور پر مقامی طور پر به طور بومی، به صورت محلّی، به طور محلّی، بومی، از نظر موضعی بِه طُورِ بومی، بِه صورَتِ مَحَلّی، بِه طُورِ مَحَلّی، بومی، اَز نَظَرِ مَوضِعی دیکشنری اردو به فارسی