معنی مفلوج کرنا
مفلوج کرنا
فلج کردن
دیکشنری اردو به فارسی
واژههای مرتبط با مفلوج کرنا
مفلوج کردن
مفلوج کردن
فلج کردن، ناتوان کردن، ضعیف کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
ملوث کرنا
ملوث کرنا
دَست داشتَن دَر، دَرگیر کَردَن
دیکشنری اردو به فارسی