معنی معلق ہونا
معلق ہونا
تعلیق، تعلیق شود
دیکشنری اردو به فارسی
واژههای مرتبط با معلق ہونا
متعلق ہونا
متعلق ہونا
مَربوط بودَن، مُرتَبِط باشَند
دیکشنری اردو به فارسی
مطلق ہونا
مطلق ہونا
مُطلَق بودَن
دیکشنری اردو به فارسی
مالک ہونا
مالک ہونا
دارا بودَن، مالِک بودَن
دیکشنری اردو به فارسی
متفق ہونا
متفق ہونا
تَوَافُق داشتَن، مُوافَقَت کَردَن
دیکشنری اردو به فارسی
مطلب ہونا
مطلب ہونا
مَنظور داشتَن، بَدجِنس بودَن
دیکشنری اردو به فارسی