ترجمه مروڑ دار به فارسی - دیکشنری اردو به فارسی
واژههای مرتبط با مروڑ دار
مردم دار
- مردم دار
- کسی که با مردم بخوشی رفتار کند آنکه با دیگران مماشات و مدارا کند: و مردم دار و خداوند دوست بودی
فرهنگ لغت هوشیار
مرقع دار
- مرقع دار
- آنکه مرقع بتن کند مرقع پوش، آنکه مرقع دوزد. یا مرقع دار ابلیسی. صوفیی که اعمال ناشایست کند
فرهنگ لغت هوشیار
میوه دار
- میوه دار
- درخت باردار مثمر: ... (و بر درختان میوه دار زحمت خار جگر خوار ظاهر گشت)
فرهنگ لغت هوشیار