معنی مرمت کرنا
مرمت کرنا
اصلاح کردن، برای تعمیر، ترمیم کردن، وصله زدن
دیکشنری اردو به فارسی
واژههای مرتبط با مرمت کرنا
مذمت کرنا
مذمت کرنا
مَذِمَّت کَردَن، مَحکوم کَردَن
دیکشنری اردو به فارسی
درخت کرنا
درخت کرنا
آء
فرهنگ واژه فارسی سره
مرمت کردن
مرمت کردن
ویناردن نو سازی کردن اصلاح کردن بنا و غیره تعمیر کردن
فرهنگ لغت هوشیار
جرات کرنا
جرات کرنا
جُرأت داشتَن، جَسارَت کَردَن
دیکشنری اردو به فارسی
خدمت کرنا
خدمت کرنا
خِدمَت کَردَن، بَرایِ خِدمَت کَردَن
دیکشنری اردو به فارسی
درست کرنا
درست کرنا
تَصحِیح کَردَن، بَرایِ اِصلاح، راست کَردَن
دیکشنری اردو به فارسی
مرکب کرنا
مرکب کرنا
تَرکیب کَردَن، مُرَکَّب کَردَن
دیکشنری اردو به فارسی
مرتب کرنا
مرتب کرنا
تَدوین کَردَن، کامپایل کردن
دیکشنری اردو به فارسی
محنت کرنا
محنت کرنا
زَحمَت دادَن، سَخت کار کَردَن، زَحمَت کِشیدَن
دیکشنری اردو به فارسی