ترجمه مرجھانا به فارسی - دیکشنری اردو به فارسی
واژههای مرتبط با مرجھانا
الجھانا
الجھانا
سَرگَردان کَردَن، گیج کَردَن، دَرهَم و بَرهَم کَردَن، دَر هَم پیچیدَن، مُبهَم کَردَن
دیکشنری اردو به فارسی
مرگیانا
مرگیانا
مرگیان. نام قدیم شهر مرو. (از تاریخ ایران باستان ص 2188)
لغت نامه دهخدا
مرجانی
مرجانی
مرجانی در فارسی: بسدی وستن منسوب به مرجان: دهند اگر به نباتات آب شمشیرش همه شکافته سر برد مند و مرجانی. (وحشی بافقی) یا جزیره مرجانی. جزیره ای که از مجموع مرجانها تشکیل شود
فرهنگ لغت هوشیار
مرجفان
مرجفان
به صیغۀ تثنیه، ابریق و کوزۀ آبی که دست به دست می دهندپس از شام خوردن و آنها را به هم میزنند برای اخباراز اتمام غذا. (ناظم الاطباء). رجوع به مرجفین شود
لغت نامه دهخدا
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.